رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

@@ پسرم رادینم @@

13 بدر شاد شاد(عکس)

عزیزم امسال اولین سالی بود که تونستیم ببریمت سیزده بدر بخاطر اینکه تو دیگه براحتی راه میری و میتونستی روی چمنا بازی کنی. ما امسال با بابا جون اینا و خاله و عمو اینا رفتیم ویلای دوست بابایی که خیلی خوب بود و خوش گذشت و تو براحتی روی چمنا غلت میزدی و توپ بازی میکردی و همه رو مشغول کارات کرده بودی و ما هم با شادی تو کلی شاد میشدیم . ما ساعت ۹ صبح رفتیم و صبحانه و ناهار هم اونجا خوردیم واقعا جای عزیز جون و باباجون خالی بود چون اونا رفته بودن اهواز مسافرت. رادین جان باید بگم امسال برای من در کنار تو و بابایی سال خوبی خواهد بود چون میتونم تو رو بببرم بیرون و بازی کنی  و این برای من بهترین کار دنیاست. و وقتی تو رو شاد میبینم ۱۰ برابر بیشتر من ...
21 فروردين 1390

اولین سفر هوایی( عکس)

پسرم اولین سفر هوایی تو با مامانی وخاله مهسا به شهر اهواز شهر مامانی وبابایی تجربه کردی . ما برای دیدن مادرجون بابایی که حالش زیاد خوب نبود و برای عروسی دخترعمه مامان رفته بودیم و خیلی سفر خوبی بود. ما بعد از 2 ساعت تاخیر درفرودگاه به اهواز رسیدیم و هوای اونجا بقدری بهاری و خنک بود که سفر ما روبر ما خوش تر کرد ما مستقیم به خونه مادر جونی رفتیم و همه از دیدنت کلی خوشحال شدن و تو هم با شیرین کاریهات اونا رو خندوندی و کلی هم عکس انداختیم بعدش مادرجونی عیدی پسرمو داد که اونو از روز عید نگه داشته بود الهی همیشه سلامت باشی .           رادین بغل مادرجون      &...
20 فروردين 1390

رادین و دریا(عکس)

                                      سال نو مبارک رادین جان مامانی ما الان شمال هستیم شهر محمود آباد اینجا کلی بهت خوش میگذره و همونطور که دوست داری هر روز می برمت بیرون و کلی با هم عکس میگیریم الان هم اومدم کافی نت برای پسرم بنویسم تا بدونه که چقدر با ارزشه . ما هروز با دایی سینا و عزیز جون می ریم کنار دریا تا دریا رو از نزدیک ببینی     اما هوا سرده و خیلی نمی تو نیم کنار آب باشیم.موقع صبحانه و ناهار و شام تو روی صندلی مخصوصت می شینی و ور...
13 فروردين 1390

اسم من دادینه(عکس)

  رادینم بابا جون و ماما جون با خاله مهسا دارن از مسافرت برمیگردن و حسابی دلشون برات تنگ شده مطمئنم تو از دیدن اونا کلی ذوق زده میشی آخه حدود ۲ هفته میشه که ندیدیشون . تو هم باید براشون از شیطونیهات بگی از مسافرت شمال و شیرین کاریهات تا اونا رو بیشتر خوشحال کنی آخه تو دیگه به راحتی راه میری و دیگه حاضر نمیشی چهار دست وپا بری و نسبت به دو هفته پیش خیلی شیطون تر شدی              و کارای جدید میکنی و اینکه تو اسم قشنگتو یادگرفتی و تکرار میکنی اما بجای رادین میگی دادین و مارو کلی میخندونی وقتی از کنار عکست رد میشی اسمتو سریع زیر لب تکرار میکنی و مارو بیش از پیش ذوق...
13 فروردين 1390